تکیه دولت که آن را با نامهای تکیه همایونی دولتی، تکیه قصر یا تکیه بزرگ شاهی نیز میخوانند، در زمان ناصرالدین شاه قاجار و برای برگزاری مراسم تعزیه و مراسم سوگواری و روضهخوانی و اقامه عزای سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام بویژه در ماه ماه محرم ساخته شده بود. این تکیه و بنای باشکوه هم از لحاظ تاریخی، هم از لحاظ معماری و هم از جهت اجرای مراسم تعزیه و کمک به رواج این نمایش آیینی، حائز اهمیت است.
قسمتی از برنامهای مستند دربارهی تکیه دولت
مراسم عزاداری بازار بزرگ تهران هر ساله با شور و حال خاصی برگزار میشود. بسیاری از افراد نیز برای شرکت در این مراسم از گوشه و کنار تهران خود را به بازار میرسانند. این مراسم در گذشته نیز با عظمت و شکوه خاصی در بازار برگزار میشده است. یکی از مراسمی که همواره مورد توجه مردم و به ویژه شاهان قاجار بوده، مراسم تعزیه است. از این رو تکیهی دولت برای اجرای تعزیه ساخته میشود.
تنها چیزی که از این تکیهی بزرگ و باشکوه باقی مانده، وسایل تعزیهخوانان و تخت و منبر است که بخشی از آنها در کاخ گلستان نگهداری میشود.
این بنا در جنوب شرقی کاخ گلستان و در سمت جنوب غربی شمسالعماره، شمال سبزهمیدان و روبهروی مسجد امام قرار داشته است. ساختمان این تکیه سهطبقه و آجری بوده که به شکل دایرهای به قطر تقریبی ۶۰ متر و ارتفاع ۲۴ متر ساخته شده است. مساحت این تکیه ۲۸۲۴ مترمربع بوده و در میانهی صحن آن، سکویی گرد برای اجرای تعزیه در نظر گرفته بودند.
تکیهی دولت پس از این که سالها به شکل ویرانه باقی مانده بود، در سال ۱۳۲۵ برای ساخت شعبهی بانک ملی در بازار، تخریب و بیشتر مساحت آن زیربنای بانک شد.
تکیهی دولت از آن جایی حائز اهمیت است که علاوه بر تاثیر بهسزای آن در رواج و گسترش نمایش آیینی تعزیه، یک شاهکار معماری در دوران قاجار محسوب میشود. تکیهی دولت را بزرگترین نمایشخانهی تمام اعصار ایران میشناسند و از حیث عظمت آن را با آمفیتئاتر ورونا در ایتالیا مقایسه میکنند.
دربارهی تاریخ دقیق ساخت تکیهی دولت، نقلقولهای متفاوتی وجود دارد. اما اتفاق نظر بر این است که این تکیه در سال ۱۲۴۸ شمسی برابر با ۱۲۸۴ قمری، به دستور ناصرالدین شاه و با مشورت و همراهی دوستعلی خان معیرالممالک با سرمایهای بالغ بر ۳۰۰ هزار تومان در کنار عمارت بادگیر بنا شد. ساخت این بنا از سال ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۰ هجری قمری یعنی مدت ۵ سال طول کشید.
طبق برخی نظرات، هدف اولیهی ناصرالدین شاه از ساخت این بنا، اختصاص دادن آن به نمایشهای غیرمذهبی بوده زیرا او در مسافرتهایش به اروپا با تئاترها و سالنهای نمایش آنجا آشنا شده بود و از این رو اقدام به ساخت این بنا کرد. شباهت معماری این تکیه با بزرگترین سالن تئاتر سلطنتی انگلستان یعنی رویال آلبرت هال لندن را نشان این ادعا دانستهاند. افرادی که از رویکرد غربی ناصرالدین شاه در ساخت تکیه دولت سخن گفتهاند، معتقد هستند که هنوز ساخت آن به اتمام نرسیده بود که این رویکرد، سبب نارضایتی مردم متدین آن زمان شد در نتیجه ناصرالدین شاه آن مرکز را به مراسم مذهبی به ویژه مراسم روضهخوانی و تعزیهگردانی اختصاص داد.
یحیی ذکاء در کتاب تاریخچهی کاخ گلستان و ابنیهی سلطنتی، علت دیگری را برای ساخت این تکیه مطرح کرده است که به نظر میرسد به واقعیت نزدیکتر باشد. وی مینویسد:
«معتبرترین و وسیعترین تکیههای تهران که تعزیههای دولتی در آن برگزار میشد، تکیه «حاج میرزا آغاسی» (تکیه دولت قدیم) بود که تکیه «عباسآباد» نیز نامیده میشد. استقبال شدید مردم به خصوص زنان از نمایشهای مذهبی، همچنین تنگی و کوچکی فضای تکیه عباسآباد، لاجرم ازدحام و ناراحتی تولید میکرد و کار اجرای شبیهگردانی را مختل میساخت و اقتضای زمان و اوضاع نیز تکیهی بزرگتر و وسیعتری را طالب بود، از این رو ناصرالدین شاه ضمن دادن دستور شروع بنای شمسالعماره، امری نیز برای ایجاد تکیهی بزرگی در داخل ارگ سلطنتی به دوستعلی خان معیرالممالک صادر کرد.»
«محمدکریم پیرنیا» در کتاب «معماری ایران»، از یک معمار نهچندان شناختهشده به نام استاد «حسینعلی مهرین» به عنوان معمار تکیهی دولت نام برده است.
ساختمان تکیه به صورت گرد و در سه طبقه ساخته شده بود که با سردابهی عظیمش به چهار طبقه میرسید و تمام بنای آن از آجر تقریباً سفید ساخته شده بود.
شکل کلی بنا از بیرون به صورت منشوری ۸ ضلعی بود که از داخل به یک استوانهی کامل با قطر میانی حدود ۶۰ متر تبدیل میشد. این بنا برای گنجایش حدود ۲۰ هزار نفر طراحی شده بود.
تکیه دولت تا قبل از احداث کاخها و ساختمانهای بلند در اواخر دورهی قاجار، از بلندترین بناهای پایتخت بود به طوری که از ۵ فرسنگی شهر پیدا بود.
صحن مرکزی این بنا با داربستی از الوار و تیرهای چوبی پوشانده شده بود که با بستها و تسمههای آهنی درهم چفت شده و روی دیوارهای بنا تعبیه شده بودند و سقفی گنبدی را روی صحن تشکیل میدادند که در مواقع لزوم، چادر کرباسی ضخیمی روی آن میکشیدند.
البته بعد از اینکه این چوببستها از چند جا شکست یا تَرَک برداشت، مهندس بتون فرانسوی به فرمان مظفرالدین شاه، نیمقوسهایی آهنی به جای قوسهای چوبی کار گذاشت. نیمقوسهای آهنی دوازده عدد بود که هر کدام، از پنج تکهی مجزا تشکیل و با پیچ و مهره به هم وصل میشد و دیگر به پشتبندهای آجری در سقفِ اتاقهای تکیه احتیاجی نبود.
تکیه دولت سه ورودی داشت؛
ورودی اول، ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه بود که برای ورود مردان با دری دولنگه و سردری جناغی طراحی شده بود.
ورودی دوم، ورودی ضلع غربی برای زنان، از سمت میدان ارگ با سردر جناغی و شش منارهی کوچک در دو طرف بود که با کاشی مُعَقَّلی پوشیده شده بود.
ورودی سوم، راهروی پر پیچ و خم و تاریکی بود که قسمت شاهنشین تکیه را به ضلع جنوبی کاخ گلستان وصل میکرد و شاه برای ورود به تکیه از آن عبور میکرد.
ورود به اتاقها و خروج از آنها از طریق راهروهای پشت آنها انجام میشد.
در اطراف صحن، بیست طاق (هر یک به عرض ۷/۵ متر) با دیوارها و ستونهای کاشیکاری قرار داشت و روی طاقها اتاقهایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاقهای طبقهی اول مخصوص وزیران و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر یا کارپرداز کاخ، یا به اصطلاح آن دوره فراشباشی، میان آنها تقسیم میشد.
اتاقهای طبقهی دوم اُرُسی داشت و مخصوص بانوان بود. جلوی غرفههای طبقهی بالایی را پرده میکشیدند و هر غرفه متعلق به یکی از زنان حرم شاه بود که آنها هم مهمانهای خود را که از طبقهی اعیان بودند، برای تماشای تعزیه به غرفهی خود دعوت میکردند.
طبقهی سوم، جایگاه نقارهچیها بود که با نردهای حفاظت میشد.
در هر طبقهی تکیه، غرفهها و طاقنماهایی مشرف به فضای مرکزی وجود داشت که هرکدام برای یکی از بزرگان کشوری و اعیان در نظر گرفته شده بود. تعدادی از این غرفهها در و پنجرههای ارسی داشتند و دسترسی به آنها، از طریق دالانها و راه پلههای پشت غرفهها امکانپذیر بود.
پنجرهی جایگاه اختصاصی خاندان سلطنت که پشت منبر و مقابل جایگاه پادشاه قرار داشت دو برابر بلندتر از پنجرهی اتاقهای دیگر و معماری آن با سایر اتاقها متفاوت بود. این اتاقها را با فرشهای قیمتی و پردههای زیبا زینت کرده بودند.
در یک طرف تکیه ایوان وسیعی قرار داشت که رواق آن با نقشهای کاشی الوان و آجر تزیین شده بود. این ایوان وسیع جایگاه مخصوص مقام سلطنت بود.
اتاقِ ویژهی شاه در تکیه در طبقهی دوم، ارتفاع بیشتر و سردر و سقف بلندتری داشت، هنگام اجرای تعزیه پردهی توری سیاهی در برابر غرفهی شاه میآویختند و شبها هم در آن چراغی روشن نمیکردند و علت این کار این بود که شاه و مردم بتوانند آزادانه صحنههای تعزیه را تماشا کنند.
طبق وصفهایی که از فضای داخلی تکیه به جای مانده است، به تزیینات داخلی تکیه بسیار اهمیت میدادند و از شمعدانهای چندشاخه، دیوارکوب، چلچراغ و انواع شمع برای نورپردازی فضای داخلی آن استفاده میکردند.
وسط سقف تکیه، چهلچراغی آویزان بود که با چهلچراغها، قندیلها و لالههایی که در شبهای تعزیه بیش از پنجهزار شمع در آنها روشن بود، به بنای تکیه و مراسمی که در آن برگزار میشد، جلوهی خاصی میبخشید.
علاوه بر اینها داخل تکیه را با تاجهای گل و پارچهها و قالیهای گرانبها و آیینه میآراستند. تزئین هریک از طاقها بر عهدهی یکی از رجال بود و از این رو رقابت میان آنان شکل میگرفت. بخشهایی نیز به درویشان اختصاص داشت که با پوست، کشکول و تسبیح تزئین میشد. شاه نیز اثاثی خاص تکیه دولت تدارک دیده بود.
در چهار طرف تکیه، حوضهای پرآبی قرار داشت که نوجوانانی با لباس عربی، بر اساس نذر والدینشان، سقاییِ حاضران در تکیه را بر عهده داشتند. در زمستان برای تأمین گرما در چند جا منقل میگذاشتند.
در تکیه، منبری بزرگ وجود داشت که برخی آن را دارای بیست پله و برخی دیگر دارای چهارده پله نوشتهاند که دو دیوارهی اطراف آن از مرمر یکپارچه بود. بلندی آن برابر با حدود یک طبقهی تکیه بود و به سفارش معیّرالممالک در یزد ساخته شده بود. این منبر را در زمان انقلاب مشروطه از تکیه خارج کرده و در میدان توپخانه گذاشته بودند و شیخ فضلاللّه نوری روی آن سخنرانی میکرد.
هنگام اجرای مراسم مذهبی در اطراف منبر بیش از ۳۰۰ روضهخوان و واعظ تجمع میکردند.
در وسط این محوطه، سکوی گردی به شعاع تقریبی ۹ متر و ارتفاع ۹۰ سانتیمتر قرار داشت که سطح آن آجرفرش بود. برای رفتن روی سکو، دو پلکان در دو سوی آن ساخته شده بود که هر کدام سه پله داشتند.
اطراف سکو، محوطهای به عرض تقریبی شش متر برای عبور اسبها و دستههای موسیقی در نظر گرفته شده بود. پلکانی در شش ردیف دور تا دور صحن و پیوسته به ساختمان گِرد تکیه قرار داشت که مشرف به صحن مرکزی و سکوی آن بود. این بخش، مخصوص زنان بود.
برخی از صاحبنظران معتقد هستند که معماری این تکیه برگرفته از سبک اروپایی است و سند گفتهی خود را شباهت تکیه با تماشاخانهی ورونا در ایتالیا و آلبرت هال لندن ذکر کردهاند. عدهای نیز با توجه به اینکه اولین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۹۶ و پس از ساخت تکیهی دولت بوده، اعقتاد دارند این تکیه از معماری سنتی الهام گرفته است.
مدیر تکیه، معینالبکاء بود که او را به عنوان تعزیهگردان تکیهی دولت میشناسند. اوج فعالیت تکیهی دولت در محرم بود. با اینکه حدودا ۳۰۰ تکیهی دیگر در تهران از قبیل تکیه سیدنصرالدین، تکیه درخونگاه، تکیه رضاقلیخان و... وجود داشت ولی به علت وابستگی به دربار در تکیه دولت باشکوهترین و عظیمترین نمایشهای مذهبی اجرا میشد. و هزاران نفر هر روز ۲ بار، یک بار از سه ساعت به غروب مانده تا غروب و نوبت دوم از دو ساعت از شب گذشته به تماشای تعزیه مینشستند. شاه گاهی هر دو بار را در آن شرکت میکرد که در خاطراتش به تفصیل به آن اشاره کرده است.
ناصرالدین شاه از همهی امکانات دربار از قبیل جواهرات، لباسهای فاخر، غلامان دربار، لشکریان و حتی باغ وحش همایونی جهت عظمت بخشیدن به این مراسم استفاده میکرد و میتوان گفت تقریبا تنها مراسمی بود که با حضور شاه و گدا بدون واسطه و آلایش، ده روز ادامه مییافت.
مجلس مؤسسانی که در ۱۳۰۴ تشکیل شد و احمد شاه را بر کنار کرد و رضاخان را به ریاست حکومت انتخاب کرد در همین تکیه بر پا شده است.
پس از برکناری محمدعلیشاه تکیهی دولت دیگر برای تعزیهخوانی استفاده نمیشد و درسال ۱۳۰۴ خورشیدی به مجلس مؤسسان تبدیل شد و بعد از آن نیز بیاستفاده رها شد و رو به ویرانی نهاد.
در بسیاری از وقایع مربوط به اواخر دورهی قاجار و اوایل دورهی پهلوی به نام تکیهی دولت برمی خوریم. مثلا پس از مرگ مظفرالدین شاه جنازهی او به آنجا حمل شد و سپس برای خاکسپاری به کربلا منتقل شد.
امروزه یکی از معدود آثار باقیمانده که توصیفی از وضعیت تکیهی دولت در اختیار ما میگذارد تابلوی تصویر تکیهی دولت اثر کمالالملک است که علاوه بر اینکه اثری بدیع و شاهکاری نفیس است، نشاندهندهی طراحی و معماری یک بنای عظیم تاریخی است.
«ساموئل بنجامین»، در کتاب «ایران و ایرانیان» دربارهی مشاهدات خود از تکیهی دولت در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۳ هجری قمری که در ایران بود، نوشته است:
«موقعی که از کالسکه پیاده شدم، با کمال تعجب ساختمان استوانهای شکل مجللی را در مقابل خود دیدم که به وسعت و بزرگی آمفیتئاتر «ورونا» بود و با آجر و سنگ به سبک بسیار زیبایی ساخته شده بود. ظاهراً معمار بزرگ این تکیه خواسته بود ثابت کند که نقشهی یک ساختمان را طوری میتوان طرح کرد که بدون دکوراسیون و تزئین هم ابهت و جلال خود را حفظ کند. ضمنا طوری تنوع در فرم و شکل غرفههای اطراف به کار برده بود که چشم را خسته نمیکرد. خود این تنوع، زیبایی خاصی به تکیه میداد. در حقیقت، معمار هنرمند، نبوغ و استعداد ذاتی خود را در این ساختمان بیمانند نشان داده است. غرفههایی که برای شاه در نظر گرفته شده بود ارتفاع بیشتری داشت و بلندی سقف و سردر آن درست دو برابر غرفههای مجاور بود. تردیدی ندارم که اگر این تکیه یا آمفیتئاتر به جای آجر، مانند آمفیتئاترهای روم قدیم از سنگ مرمر هم ساخته میشد، باز به هیچ وجه بر زیبایی و عظمت آن افزوده نمیشد. واقعا توصیف زیبایی طاقها و سردرهای هلالی شکل تکیه امکانپذیر نیست. ایرانیها در حقیقت استاد این نوع معماری در جهان هستند.
قطعی است که ایرانیان طاقهای هلالی شکل را خیلی قبل از رومیها میساختهاند. رومیها این سبک را از ایرانیها تقلید کردهاند و با آنکه به طاقهای هلالی شکل خود خیلی مباهات میکنند، با این حال هرگز کار آنها به زیبایی و اصالت کار ایرانیان نیست.»
در تنظیم این مقاله از مقاله نوشته خانم حمیده کریمی در سایت کجارو و ویکی پدیا استفاده شده است.