قیمت برق کم است یا زیاد است؟

به گزارش برق نیوز، قیمت تمام‌شده برق بدون احتساب هزینه تولید و توزیع هر کیلووات برق حدود ١٠٠ تومان است، درحالی‌که متوسط قیمت فروش برق کمتر از ٧٠ تومان است؛ به عبارت دیگر حدود ٣٠ تومان در هر کیلووات ساعت ضرر می‌کنیم. تعرفه برق، آب و انرژی در ایران بسیار پایین است و محرکی در جامعه برای صرفه‌جویی و مدیریت مصرف وجود ندارد.

ظاهرا قضیه را که نگاه می‌کنیم، به نظر می‌رسد که پاسخ مزبور درست و مطابق واقع است. 

در همین جهت و زمینه نیز تاکنون گزارش‌ها و یادداشت‌های گوناگونی  نوشته شده است، این نحوه استدلال برای اصلاح سیاست‌های مصرف انرژی قانع‌کننده نیست، زیرا مردم در همه حال دوست دارند که کالا و خدمات ازجمله برق، آب و گاز به قیمت ارزان‌تری به دست آنان برسد. کیست که مخالف خرید ارزان باشد؟ از کالاهای خوراکی گرفته تا ارتباطات، حمل‌ونقل، آموزش، بهداشت، مسکن و... هرچه ارزان‌تر باشد برای مصرف‌کننده بهتر است. پس دولتی که جنس ارزان در اختیار مردمش قرار می‌دهد، باید مطلوب مردم باشد، مثل مغازه‌داری که کالاهای خود را ارزان‌تر می‌فروشد و مورد استقبال بیشتری از جانب مردم قرار می‌گیرد.

این نگرش باید به کلی تغییر کند، زیرا مثال مغازه‌دار و دولت باطل است. مغازه‌دار اگر سود کمتری بگیرد از جیب خودش کم کرده و این به نفع مصرف‌کننده است، ولی دولت اگر جنسی را ارزان‌تر بدهد یا حتی به ضرر بفروشد، این به نفع مردم نیست، چون جیب دولت همان جیب مردم است، در حالی که جیب یک مغازه‌دار و فروشنده با جیب خریدار فرق دارد. 

آنچه مهم است این است که قیمت‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که بیشترین مطلوبیت و بهره‌وری حاصل شود. قیمت، یک علامت است، ولی هنگامی که در سطح ملی نگاه کنیم، به‌طور قطع ارزانی و گرانی معانی متفاوتی پیدا خواهند کرد. به‌عبارت دیگر، می‌توان با قاطعیت گفت که مردم ایران گران‌ترین برق را در جهان مصرف می‌کنند. البته بخش کوچکی از این قیمت گران را به‌صورت مستقیم و از جیب خود پرداخت می‌کنند، ولی بخش بزرگ آن به‌صورت غیرمستقیم و از جیب مشترک همه ملت پرداخت می‌شود. مسأله این است که مردم را باید به اهمیت این جیب مشترک واقف کرد. بهره‌ای که ما از ٣ کیلووات برق می‌بریم، به اندازه بهره‌ای است که مردم یک جامعه پیشرفته و عادی از یک کیلووات برق می‌برند. هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیمی که ما بابت تولید این ٣ کیلووات برق می‌دهیم شاید ٤ یا ٥ برابر هزینه‌ای باشد که آن‌ها بابت تولید یک کیلووات برق می‌دهند. بنابراین مسأله برق در درجه نخست، نه مسأله وزارت نیرو است و نه سازمان برق منطقه‌ای و نه نیروگاه‌ها؛ بلکه مسأله سرمایه ملی کشور است که دارد دود می‌شود و همه نیز از جیب ملت است، ولی این جیبی است که درک روشنی از آن وجود ندارد و با این ادبیات که برق ارزان‌تر می‌دهیم، این جیب را برای مردم غیرملموس‌تر هم می‌کنیم.

تغییر نگاه باید معطوف به ملموس کردن جیب ملت باشد. این‌که اگر منابع آن حفظ شود چه منافعی برای کل کشور وجود دارد؟ مدیران دولتی نباید از ضمایر ما در برابر مردم استفاده کنند. آنان هم مزدبگیر این جیب هستند. باید به‌گونه‌ای سخن بگویند که مردم حس کنند با این قیمت‌ها و نحوه مصرف، سر خودشان را کلاه می‌گذارند، والا مدیران برق که حقوق‌شان را می‌گیرند و پس از مدتی برکنار یا بازنشسته می‌شوند. آنچه در این میان پایمال می‌شود، انرژی کشور و مصرف بی رویه برق و آلودگی ناشی از آن است. این‌که بگوییم ما این‌قدر طلبکار هستیم و این‌قدر بدهکار هستیم و برق ارزان است و ضرر می‌دهیم و... همه و همه ذهنیت نادرست تمایز میان مردم و دولت و در اینجا تولید و عرضه‌کننده برق را تداعی می‌کند. باید گفت: حتی می‌توانیم برق را با قیمت صفر به مردم بدهیم، ولی در این‌صورت هزینه‌ای که از جیب مردم و به‌صورت نادیده برداشته می‌شود، چند برابر خواهد شد. در چنین وضعی، پیشرفت فنی در بهره‌وری وسایل برقی متوقف خواهد شد. در این‌صورت سرمایه‌گذاری‌های کشور حتی کفاف تولید برق را نخواهد کرد. در این‌صورت آلودگی هوا بیشتر و بیشتر می‌شود. فروش با قیمت صفر یا قیمت فعلی مشکل دولت نیست، بلکه مشکل ملت و کشور است و اگر هم مشکل دولت باشد به این دلیل که مشکل ملت است، مشکل دولت است، والا دولت‌ها مدتی را در مصدر کار هستند و سپس می‌روند پی کار و استراحت خودشان همچنان که دولت سابق رفته پی کارش و مردم مانده‌اند و عوارض سیاست‌های آن دولت. باید توضیح داد که چگونه گرگ‌های سیاسی در لباس میش‌های خیرخواه مردم، از ارزانی برق، آب و گاز دفاع می‌کنند و چند برابر آن را در پشت صحنه از بودجه حکومت صرف تأمین این کالا‌ها می‌کنند. ریشه‌یابی این معضل یکی از مسائل مهم کشور است.

منبع: شهروند

برچسب‌ها:
نظرات کاربران

شما میتوانید نظر خود را در مورد این مطلب بیان کنید.

ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
حروف بزرگ و کوچک یکسان است.